داستان فانتزی امتحان پایان ترم

ویکی ناز

آمار سایت
آمار مطالب
کل مطالب : 2235
کل نظرات : 763
آمار کاربران
افراد حاضر : 3
تعداد اعضا : 391

کاربران آنلاین

آمار بازدید
بازدید امروز : 2,343
باردید دیروز : 1,462
گوگل امروز : 0
گوگل دیروز : 3
بازدید هفته : 2,343
بازدید ماه : 10,417
بازدید سال : 81,908
بازدید کلی : 5,981,807
جستجو

کدهای اختصاصی

آخرین مطالب ارسالی

 

ويژه اشخاصي با سليقه اي خاص و سخت پسند

طراحي بي نظير و زيبا براي مشكل پسندان

آيا به دنبال ساعت خاص و منحصر به فرد هستيد ؟

بهترین کادو برای کسی که دوستش دارید

در رنگ های متنوع

                                                            

قيمت با تخفيف ويژه فقط 15.000 تومان

  اول کالا را دریافت کنید ،سپس مبلغ ان را به مامور پست بدهید


 

 

ساعت مچی دخترانه مدل پاریس!!!یکی از زیباترین و بهترین ساعت های مچی دخترانه عرضه شده در سال جدید است که طراحی خیره کننده آن طرفداران بسیاری را جذب کرده است

بسیار زیبا و شیک

در رنگ های متنوع

رنگ مورد نظر خود را هنگام ثبت سفارش انتخاب نمایید

قیمت فقط : ۱۵,۰۰۰ تومان

اول کالا را دریافت کنید ،سپس مبلغ ان را به مامور پست بدهید


 

 

 

داستان فانتزی امتحان پایان ترم



یکی از فانتزیام اینه که سر جلسه یه امتحان خوف نیم ساعت تاخیر داشته باشم و با اعتماد به نفس وارد سالن امتحانات بشم و با چهره مضطرب دانشجویان و نگاه عاقل اندر سفیه مراقب مواجه ! بعد برم روی صندلی خودم که روبه روی مسئول امتحاناته بشینم و در خودکارمو با دندونم باز کنم و شروع کنم به نوشتن و در حالیکه مسئول امتحانات فشارش افتاده و کف و خون قاطی کرده و هنوز نیم ساعت به آخر امتحان مونده از جام بلند شم و برگمو تحویل بدم و به محض اینکه به در خروجی رسیدم سرمو به اندازه ۳۷درجه بچرخونم و با حضار در جلسه خداحافظی کنم و بعدش دوربین از نمای پشت بوم دانشگاه منو نشون بده که دارم توی حیاط قدم میزنم و لابه لای جیک جیک گنجشکا و تلالو نور خورشید و هیاهوی شهر به سمت درب خروجی دانشگاه میرم و در نهایت در انتهای پرسپکتیو خیابون محو میشم …

یک هفته بعد :
دوربین داره روی سرامیک های کف سالن حرکت میکنه و با شیب ۵ درجه بالا میاد و به سمت بُرد روی دیوار که چندتا از دانشجوها جلوش جمع شدن و دارن نمره های تک رقمیه خودشونو نگاه میکنن میره و کلوز آپ از راست به چپ برگه نمره های درسهای دیگه رو میگیره که یه دفعه سکوت دل انگیزی سالن رو فرا میگیره و صدای قدم های من که با فاصله ۰٫۷۵ثانیه شنیده میشه و دوربین با سرعت ۱۰رادیان بر ثانیه به سمت سالن میچرخه و صحنه سه بعدی من و سالن رو میگیره و در این لحظه صدای پچ پچ لیدیز اَند جنتلمن هایی شنیده میشه که در گوش هم میگن این همون باباس که سیم ثانیه نوشت و زد بیرون … و در همین اثنا من نمرمو ببینم و سریع یه عقب گرد ۱۸۳٫۵درجه ای بزنم و همون راهی که اومده بودم و برگردم و دوربین بمونه و سالن خالی از دانشجو و پشه هایی که توی نور آفتاب دارن با هم بازی میکنن !
بعد دوربین رو به سقف سالن بالا بیاد و یه دفعه تصویر بخارآلود بشه و یه جمله از جملات پرمغز و نغز من از لابه لای دود دیده بشه : “و هیچکس نفهمید که من ۱٫۲۵ شده بودم” …
من
دوباره من
سه باره من
Nباره من
استاد (به شکل ترول که داره میخنده)
سرامیک ، راهرو ، در و پنجره و سایر مصالح ساختمانی
دوربین ، صدا ، تدوین گر ، طراح صحنه و اصغر فرهادی
خانواده های محترم فلان و فلان و فلان و سایر عواملی که مارا در تهیه این فانتزی یاری نمودند !
درباره : شعر و داستان , داستان کوتاه ,
امتیاز : نتیجه : 2 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 10


نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
برچسب ها : داستان فانتزی امتحان پایان ترم , امتحان پایان ترم , امتحان , داستان فانتزی خنده دار , داستان کوتاه فانتزی ,
بازدید : 817
تاریخ : چهارشنبه 08 خرداد 1392 زمان : 20:58 | نویسنده : ESMAIL | نظرات (2)

مطالب مرتبط

ارسال نظر برای این مطلب

این نظر توسط محمد حسین در تاریخ 1392/03/23 و 2:53 دقیقه ارسال شده است

پسر خیلی باحال بود ...
گرافیکشو باس تو ذهنت بساز ی مهدی جان و البته یکمم فیلم ببینی!!!!

این نظر توسط مهدی در تاریخ 1392/03/19 و 13:01 دقیقه ارسال شده است

هااااااااااااااااااااان؟؟؟؟؟
ینی چی؟؟چ بی نمک اوووووووق!!!!!!!!1


کد امنیتی رفرش


اطلاعات کاربری

عضو شويد


فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد


خبرنامه
براي اطلاع از آپدیت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود