داستان کوتاه و اموزنده مسابقه دوی قورباغه ها

ویکی ناز

آمار سایت
آمار مطالب
کل مطالب : 2235
کل نظرات : 763
آمار کاربران
افراد حاضر : 2
تعداد اعضا : 391

کاربران آنلاین

آمار بازدید
بازدید امروز : 619
باردید دیروز : 132
گوگل امروز : 1
گوگل دیروز : 0
بازدید هفته : 1,883
بازدید ماه : 6,601
بازدید سال : 78,092
بازدید کلی : 5,977,991
جستجو

کدهای اختصاصی

آخرین مطالب ارسالی

 

ويژه اشخاصي با سليقه اي خاص و سخت پسند

طراحي بي نظير و زيبا براي مشكل پسندان

آيا به دنبال ساعت خاص و منحصر به فرد هستيد ؟

بهترین کادو برای کسی که دوستش دارید

در رنگ های متنوع

                                                            

قيمت با تخفيف ويژه فقط 15.000 تومان

  اول کالا را دریافت کنید ،سپس مبلغ ان را به مامور پست بدهید


 

 

ساعت مچی دخترانه مدل پاریس!!!یکی از زیباترین و بهترین ساعت های مچی دخترانه عرضه شده در سال جدید است که طراحی خیره کننده آن طرفداران بسیاری را جذب کرده است

بسیار زیبا و شیک

در رنگ های متنوع

رنگ مورد نظر خود را هنگام ثبت سفارش انتخاب نمایید

قیمت فقط : ۱۵,۰۰۰ تومان

اول کالا را دریافت کنید ،سپس مبلغ ان را به مامور پست بدهید


 

 

 

داستان کوتاه و اموزنده مسابقه دوی قورباغه ها



روزي از روزها گروهي از قورباغه هاي کوچک تصميم گرفتند که با هم مسابقه دو بدهند. هدف مسابقه رسيدن به نوک يک برج خيلي بلند بود. جمعيت زيادي براي ديدن مسابقه و تشويق قورباغه ها جمع شده بودند و مسابقه شروع شد. کسي توي جمعيت باور نداشت که قورباغه هاي به اين کوچکي بتوانند به نوک برج برسند.
از بين جمعيت جمله هايي اين چنيني شنيده مي شد: «اوه، عجب کار مشکلي!!»، «اون ها هيچ وقت به نوک برج نمي رسند.» يا «هيچ شانسي براي موفقيت شان نيست. برج خيلي بلنده!» قورباغه هاي کوچک يکي يکي شروع به افتادن کردند به جز بعضي که هنوز با حرارت داشتند بالا و بالاتر مي رفتند. جمعيت هنوز ادامه مي داد: «خيلي مشکله! هيچ کس موفق نمي‌شه!» و تعداد بيشتري از قورباغه‌ها خسته مي شدند و از ادامه دادن منصرف.
ولي فقط يکي به رفتن ادامه داد؛ بالا، بالا و باز هم بالاتر. اين يکي نمي خواست منصرف بشه! بالاخره بقيه از بالا رفتن منصرف شدند به جز اون قورباغه کوچولو که بعد از تلاش زياد تنها قورباغه اي بود که به نوک برج رسيد!
بقيه قورباغه‌ها مشتاقانه مي خواستند بدانند او چگونه اين کار رو انجام داده؟ اونا ازش پرسيدند که چطور قدرت رسيدن به نوک برج و موفق شدن رو پيدا کرده؟ مشخص شد که برنده مسابقه ناشنوا بوده!

درباره : شعر و داستان , داستان پند آموز ,
امتیاز : نتیجه : 1 امتیاز توسط 2 نفر مجموع امتیاز : 2


نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
برچسب ها : داستان اونجوری , داستان بی ادبی , داستان اموزنده 92 , داستان 92 , داستانهای عاشقانه ,
بازدید : 531
تاریخ : سه شنبه 03 اردیبهشت 1392 زمان : 17:07 | نویسنده : ESMAIL | نظرات (0)

مطالب مرتبط

ارسال نظر برای این مطلب


کد امنیتی رفرش


اطلاعات کاربری

عضو شويد


فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد


خبرنامه
براي اطلاع از آپدیت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود